بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Jar به فارسی با مثالهای کاربردی
jar یک ظرف شیشه ای است برخی از مواد غذایی و پزشکی در شیشه ها نگهداری یا فروخته می شوند.
- Pickles are sold in a jar.
- I went to the store to buy a jar of pickles.
- Cookies are stored in a jar to keep them fresh.
- This boy was caught with his hands in the cookie jar. (This is kind of an expression. A person whose hands are in the cookie jar is taking something without permission or stealing.)
- Doctors keep medical supplies in jars.
- A jar helps keep these tongue depressors sterile.
- Ancient people used jars to store food and other perishable items.
- Archeologists find broken jars and pottery when they investigate ancient sites where people once lived thousands of years ago.
- خیارشور در شیشه فروخته می شود.
- برای خرید یک شیشه ترشی به مغازه رفتم.
- کوکی ها را در یک شیشه نگهداری می کنند تا تازه بمانند.
- این پسر با دستانش در ظرف کوکی گرفتار شد. (این یک نوع تعبیر است. شخصی که دستش در ظرف کوکی است، بدون اجازه چیزی می گیرد یا دزدی می کند.)
- پزشکان لوازم پزشکی را در شیشه ها نگهداری می کنند.
- یک شیشه به استریل نگه داشتن این زبان گیر کمک می کند.
- مردم باستان از کوزه ها برای نگهداری مواد غذایی و سایر اقلام فاسد شدنی استفاده می کردند.
- باستان شناسان هنگام بررسی مکان های باستانی که هزاران سال پیش مردم در آن زندگی می کردند، کوزه ها و سفال های شکسته را پیدا می کنند.
کلمه “jar” همچنین می تواند به عنوان صفت و به عنوان فعل زمانی که چیزی ایجاد ناراحتی می کند یا چیزی تکان می خورد استفاده می شود.
- That was a jarring experience. (It was a difficult or shocking experience.)
- A dentist’s drill makes a jarring sound.
- The constant vibration of the lawn mower engine jarred a screw loose from the machine.
- این یک تجربه تلخ بود. (این یک تجربه سخت یا تکان دهنده بود.)
- مته دندانپزشکی صدایی تند ایجاد می کند.
- لرزش مداوم موتور ماشین چمن زنی باعث شد تا یک پیچ از دستگاه باز شود.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.
