Meaning and usage of kid word
What is definition, meaning and usage of word kid

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Kid به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی کلمه kid “بچه” به عنوان فعل استفاده می شود، به معنای شوخی کردن یا شوخی کردن با کسی است.

  1. He’s not serious. He’s just kidding.
  2. The manager of the store always kids the employees about how hard they work.
  3. You shouldn’t kid her about the way she looks. She’s very sensitive.
  4. Mike said that he was just kidding around, but the women he worked with took offense in what he said, so he was fired.
  1. او جدی نیست او فقط شوخی می کند.
  2. مدیر فروشگاه همیشه کارمندان را در مورد اینکه چقدر سخت کار می کنند بچه می دهد.
  3. شما نباید او را به خاطر ظاهرش مسخره کنید. او بسیار حساس است
  4. مایک گفت که او فقط شوخی می‌کرد، اما زنانی که با آنها کار می‌کرد از حرف‌های او ناراحت شدند، بنابراین او اخراج شد.

 

کلمه بچه نیز به عنوان اسم به کار می رود. الف بچه یک فرد جوان است، معمولاً فردی زیر 18 سال یا فردی که برای یک فرد مسن جوان به نظر می رسد. والدین اغلب از کلمه “kid” برای توصیف فرزندان خود صرف نظر از سن آنها استفاده می کنند:

  1. Martha has three kids. Her son is eleven years old, and her daughters are fifteen and twenty-three.
  2. Do you have any kids? How many kids do you have?
  3. A group of kids at the park played hide-and-seek.
  4. Sarah wants to find a job that involves working with kids.
  5. They were just kids when they got married. He was 20 and she was 19.
  1. مارتا سه بچه دارد. پسرش یازده سال دارد و دخترانش پانزده و بیست و سه سال دارند.
  2. بچه داری؟ چند تا بچه داری؟
  3. گروهی از بچه ها در پارک مخفی کاری کردند.
  4. سارا می خواهد شغلی پیدا کند که با بچه ها کار کند.
  5. وقتی ازدواج کردند بچه بودند. او 20 ساله بود و او 19 ساله بود.

 

گاهی اوقات بزرگسالان وقتی مستقیماً یک جوان را مورد خطاب قرار می دهند از کلمه “kid” استفاده می کنند. این به طور کلی به عنوان یک اصطلاح دوست داشتنی در نظر گرفته می شود:

  1. Hey, kiddo. Come over here. I want to talk to you.
  2. How are you doing today, kiddo?
  3. Be careful on the roads, kiddo. There are a lot of crazy drivers out there.
  1. هی، بچه بیا اینجا من می خواهم با شما صحبت کنم.
  2. امروز چطوری بچه
  3. تو جاده ها مواظب باش بچه رانندگان دیوانه زیادی آنجا هستند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b