معنی کلمه Lag به فارسی با چند مثال

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

ترجمه کلمه Lag به فارسی با مثالهای کاربردی

lag عقب ماندن در زمان، مسافت یا توانایی است. حرف اضافه “back” اغلب با کلمه “lag” استفاده می شود.

1. If you don’t want to lag behind in school, you have to study.
2. Carla is lagging behind in school because she did study.
3. Orb lagged way behind all the other horses at the beginning of the race, but she pulled into first place by the end.
4. Try not to lag behind everyone else.
5. Don’t lag behind. You don’t want to get lost.
6. I feel like like I’m lagging today.

1. اگر نمی خواهید در مدرسه عقب بمانید، باید مطالعه کنید.
2. کارلا در مدرسه عقب افتاده است زیرا درس خوانده است.
3. اورب در ابتدای مسابقه خیلی از اسب‌های دیگر عقب بود، اما در پایان به مقام اول رسید.
4. سعی کنید از بقیه عقب نمانید.
5. عقب نمانید شما نمی خواهید گم شوید.
6. احساس می کنم امروز عقب مانده ام.

کلمه “lag” همچنین می تواند به عنوان یک اسم استفاده شود:

1. Housing prices in the United States have put a lag on the economy.
2. Natalie says she has jet lag* after a long flight from Hong Kong.

1. قیمت مسکن در ایالات متحده باعث تاخیر در اقتصاد شده است.
2. ناتالی می گوید که پس از یک پرواز طولانی از هنگ کنگ، دچار جت لگ شده است.

کلمه “lagging” یک صفت است:

1. The rate of unemployment is a lagging indicator for the U.S. economy. People lose jobs after a recession begins, and they are able to find jobs after a recession ends.

1. نرخ بیکاری یک شاخص عقب مانده برای اقتصاد ایالات متحده است. مردم پس از شروع رکود شغلی را از دست می دهند و پس از پایان رکود می توانند شغل پیدا کنند.

توجه: jet lag “جت لگ” احساس خستگی و سرگردانی است که فرد هنگام طی کردن مسافت طولانی با هواپیما در مدت زمان کوتاهی دچار آن می شود. بدن فرصتی برای رسیدن به ریتم های روزانه یک مکان جدید نداشته است.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.