Meaning and usage of lead word
What is definition, meaning and usage of word lead

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Lead به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “lead” را می توان به عنوان یک فعل، یک اسم و به عنوان صفت استفاده کرد.

در اولین مجموعه مثال‌ها، lead به معنای بردن کسی یا چیزی به مکان یا موقعیتی است. فردی که رهبری می کند، دیگران را کنترل می کند و برای افراد دیگر تصمیم می گیرد. چیزی که منتهی می شود به یک جهت خاص می رود.

ساده گذشته فعل ماضی
lead

منجر شودن

led

رهبری کرد

led

رهبری کرده

  1. Where does this highway lead to? (Where does the highway go?)
  2. A degree in business administration can lead to a good career.
  3. Let’s follow this idea and see where it leads us.
  4. We were led to believe something that wasn’t true.
  5. The teacher is leading the class in a lesson on pronunciation.
  6. The CEO leads an organization of over 500 people.
  7. The President led the country into a difficult conflict.
  8. You can lead a horse to water, but you can’t make him drink. (This is a popular proverb in the U.S.)
  1. این بزرگراه به کجا منتهی می شود؟ (بزرگراه کجا می رود؟)
  2. مدرک مدیریت بازرگانی می تواند منجر به یک شغل خوب شود.
  3. بیایید این ایده را دنبال کنیم و ببینیم که ما را به کجا می برد.
  4. ما به این باور رسیدیم که چیزی درست نیست.
  5. معلم کلاس را در درس تلفظ هدایت می کند.
  6. مدیر عامل سازمانی با بیش از 500 نفر را رهبری می کند.
  7. رئیس جمهور کشور را وارد یک درگیری دشوار کرد.
  8. شما می توانید اسب را به سمت آب هدایت کنید، اما نمی توانید او را وادار به نوشیدن کنید. (این یک ضرب المثل رایج در ایالات متحده است)

 

در این مجموعه جملات بعدی، فعل “lead” به این معنی است که یک شخص یا یک گروه در میان دیگران اول است یا برنده است:

  1. He’s leading a large pack of runners.
  2. The New York Yankees are leading 3 to nothing.
  3. The story about a bombing in Pakistan led the news this evening.
  4. Brazil is leading by two points.
  1. او گروه بزرگی از دوندگان را رهبری می کند.
  2. نیویورک یانکیز 3 را به هیچ می رساند.
  3. اخبار مربوط به بمب گذاری در پاکستان در عصر امروز منتشر شد.
  4. برزیل با دو امتیاز پیشتاز است.

 

شما همچنین می توانید از “Lead” به عنوان یک اسم استفاده کنید. lead فردی است که اول است یا به دیگران جهت می دهد:

  1. Who’s the team lead on this project?
  2. The runner from Kenya took an early lead in the race.
  3. Which team has the lead? (Which team is winning?)
  4. Rhonda has the lead among other candidates for the IT position.
  5. She has the lead. I think she’ll win.
  1. تیم رهبری این پروژه چه کسی است؟
  2. دونده ای از کنیا در مراحل اولیه مسابقه پیش افتاد.
  3. کدام تیم برتری دارد؟ (کدام تیم برنده است؟)
  4. روندا در میان سایر نامزدها برای موقعیت IT پیشتاز است.
  5. او رهبری را دارد. من فکر می کنم او برنده خواهد شد

 

کلمات “lead” یا leading” به عنوان صفت استفاده می شود:

  1. Rhonda is our leading candidate for the job.
  2. Dr. Smith is a leading authority on this subject.
  3. The lead role for the film went to Jennifer Lopez. (She’ll be the main star of the movie.)
  4. The lead author of the report made an appearance before the commission.
  1. روندا کاندیدای اصلی ما برای این شغل است.
  2. دکتر اسمیت یکی از مقامات برجسته در این موضوع است.
  3. نقش اصلی این فیلم به جنیفر لوپز رسید. (او ستاره اصلی فیلم خواهد بود.)
  4. نویسنده اصلی گزارش در کمیسیون حاضر شد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b