Meaning and usage of leg word
What is definition, meaning and usage of word leg

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Leg به فارسی با مثالهای کاربردی

ما از legs “پاهای” خود برای ایستادن، راه رفتن، شنا، لگد زدن و دویدن استفاده می کنیم.

راه های مختلفی برای صحبت در مورد پاهای افراد وجود دارد. این کلمه هم معنای لغوی (واقعی) و هم معنای مجازی (نماد) دارد.

  1. Tom’s got strong legs. (Tom’s = Tom has)
  2. Sarah’s got nice legs. (This is often said of a woman whose legs have a nice shape.)
  3. I’ve got a cramp in my leg from running.
  4. Zebediah’s legs gave out from underneath him after he finished the marathon. (legs give out = fall)
  5. When lifting something heavy, don’t lift with your back. Lift with your legs.
  6. After a long illness it’s important to get back on your legs.
  7. Sheila’s dress shows a lot of leg. (By design, the dress reveals her legs.)
  1. تام پاهای قوی دارد. (Tom’s  = تام دارد)
  2. سارا پاهای خوبی دارد (این اغلب در مورد زنی گفته می شود که پاهایش شکل خوبی دارد.)
  3. من از دویدن در پایم گرفتگی گرفتم.
  4. پس از پایان ماراتن، پاهای زبدیا از زیر او بیرون ریختند. legs give out= سقوط)
  5. هنگام بلند کردن چیزهای سنگین، با پشت بلند نکنید. با پاهایتان بلند کنید.
  6. پس از یک بیماری طولانی، مهم است که به پاهای خود بازگردید.
  7. لباس شیلا پاهای زیادی را نشان می دهد. (با طراحی، لباس پاهای او را نشان می دهد.)

 

کلمه “leg” همچنین برای چیزهایی استفاده می شود که پاهای انسان نیستند، اما مانند یک پا عمل می کنند.

  1. A table has four legs.
  2. Chairs also have four legs.
  3. A stool might have three legs.
  4. Golf courses have fairways that are laid out in the shape of a dog leg.
  5. A rally in the stock market has legs if it still has some strength and momentum.
  6. A company that doesn’t have a leg to stand on lacks capital, or it lost all of its financial support.
  7. The last leg of a tour or a race is the last stage or the last part.
  8. In a three-legged race, pairs of contestants each have one leg tied to that of a partner.
  1. یک میز چهار پایه دارد.
  2. صندلی ها نیز دارای چهار پایه هستند.
  3. یک مدفوع ممکن است سه پا داشته باشد.
  4. زمین های گلف دارای مسیرهایی هستند که به شکل پای سگ قرار گرفته اند.
  5. یک رالی در بازار سهام اگر هنوز مقداری قدرت و شتاب داشته باشد پاهایی دارد.
  6. شرکتی که پایی برای ایستادن ندارد، فاقد سرمایه است یا تمام حمایت مالی خود را از دست داده است.
  7. آخرین مرحله یک تور یا یک مسابقه، آخرین مرحله یا آخرین قسمت است.
  8. در یک مسابقه سه پا، جفت های شرکت کننده هر کدام یک پا را به پای یکی از آنها بسته اند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b