بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه North به فارسی با مثالهای کاربردی
north “شمال” جهت یا مکانی است که مخالف south “جنوب” است.
- Minnesota is located in the north.
- Canada is north of the United States.
- As I traveled north on a long distance trip, I noticed the air temperature was dropping.
- Daylight hours are shorter in the north than in the south during the winter.
- We’re planning to go up north next summer to WInnipeg.
- A compass points to the north.
- مینه سوتا در شمال واقع شده است.
- کانادا در شمال ایالات متحده قرار دارد.
- وقتی در یک سفر طولانی به شمال سفر کردم، متوجه شدم دمای هوا در حال کاهش است.
- ساعات روشنایی روز در شمال نسبت به جنوب در زمستان کوتاهتر است.
- ما قصد داریم تابستان آینده به سمت شمال به WInnipeg برویم.
- قطب نما به سمت شمال اشاره می کند.
کلمات northern و northerly صفت هستند:
- Scandinavia is in northern Europe.
- Siberia is in northern Russia.
- Northerly winds brought a mass of cold air to Wisconsin, and this resulted in snow.
- Our boat drifted in a northerly direction as we were fishing. Winds from the south blew the boat north.
- You can see the the northern lights if you live in the north.
- People who live in northern countries dream of going south in the winter.
- اسکاندیناوی در شمال اروپا است.
- سیبری در شمال روسیه است.
- بادهای شمالی توده ای از هوای سرد را به ویسکانسین آورد و این منجر به بارش برف شد.
- قایق ما در حالی که مشغول ماهیگیری بودیم به سمت شمال حرکت کرد. بادهای جنوب قایق را به سمت شمال برد.
- اگر در شمال زندگی می کنید می توانید شفق شمالی را ببینید.
- مردمی که در کشورهای شمالی زندگی می کنند آرزوی رفتن به جنوب در زمستان را دارند.
کلمه “north” از صدای “th” بدون صدا استفاده می کند. اگر در ایجاد این صدا مشکل دارید، روی لینک بالا کلیک کنید.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.