بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Nourish به فارسی با مثالهای کاربردی
To nourish تهیه غذای خوب یا مواد دیگر برای رشد چیزی است.
- Healthy food nourishes the body.
- Certain oils and lotions help nourish the skin.
- Plants are nourished by the soil, water, and sunlight.
- A person nourished on fear and hate will grow to be a threat to civil society.
- Art and music nourish the soul.
- غذای سالم بدن را تغذیه می کند.
- روغن ها و لوسیون های خاصی به تغذیه پوست کمک می کنند.
- گیاهان از خاک، آب و نور خورشید تغذیه می شوند.
- فردی که از ترس و نفرت تغذیه شده باشد، تهدیدی برای جامعه مدنی خواهد شد.
- هنر و موسیقی روح را تغذیه می کند.
کلمه nourishment “تغذیه” یک اسم است:
- The little boy wasn’t getting enough nourishment from his daily diet.
- A person who suffers from malnourishment has a poor diet. (The prefix “mal” means bad.)
- Most of our nourishment comes from fresh, local food.
- A steady habit of reading good books provides nourishment for your mind.
- پسر کوچولو از رژیم غذایی روزانه خود تغذیه کافی دریافت نمی کرد.
- فردی که از سوءتغذیه رنج می برد، رژیم غذایی نامناسبی دارد. (پیشوند “mal” به معنای بد.)
- بیشتر غذای ما از غذاهای تازه و محلی می آید.
- عادت مداوم به خواندن کتاب های خوب، تغذیه ذهن شما را فراهم می کند.
واژه های nourishing و nourished به عنوان صفت استفاده می شود:
- A nourishing breakfast is a good way to start your day.
- A nourished plant will produce strong roots.
- Physically fit and well-nourished people are more productive than people who don’t eat right or fail to exercise.
- A week in Jamaica was just the sort of nourishing vacation that I needed.
- یک صبحانه مقوی راه خوبی برای شروع روز شماست.
- یک گیاه تغذیه شده ریشه های قوی تولید می کند.
- افراد دارای آمادگی جسمانی و تغذیه خوب نسبت به افرادی که درست غذا نمی خورند یا ورزش نمی کنند بازده بیشتری دارند.
- یک هفته در جامائیکا فقط نوعی از تعطیلات مغذی بود که من به آن نیاز داشتم.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.