بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Order به فارسی با مثالهای کاربردی
یکی از راههای استفاده از کلمه order هنگام درخواست چیزی یا دادن فرمان است:
در این جملات order یک فعل است:
- I’d like to order a burger and fries.
- Our office usually orders equipment from the Acme company.
- Isabel always orders the same thing when she goes out for lunch.
- The general ordered his troops to attack the other army.
- Let’s order some Chinese food to go.
- من می خواهم برگر و سیب زمینی سرخ کرده سفارش بدهم.
- دفتر ما معمولا تجهیزات را از شرکت Acme سفارش می دهد.
- ایزابل همیشه وقتی برای ناهار بیرون می رود همان چیزی را سفارش می دهد.
- ژنرال به نیروهای خود دستور داد تا به ارتش دیگر حمله کنند.
- بیایید کمی غذای چینی سفارش دهیم تا برویم.
در این جملات order یک اسم است:
- I’d like to place an order, please.
- The order for supplies is late.
- The general gave an order. The troops must obey his order.
- Ordering food on the internet is easy to do. (In this sentence “ordering” is a gerund.)
- We’re still waiting for our order. (This could be food or anything else that is requested from a business.)
- من می خواهم سفارش بدهم، لطفا
- سفارش کالا با تاخیر انجام شده است.
- ژنرال دستور داد. نیروها باید از دستور او اطاعت کنند.
- سفارش غذا از طریق اینترنت آسان است. (در این جمله ordering یک جرون است.)
- ما همچنان منتظر سفارش خود هستیم (این می تواند غذا یا هر چیز دیگری باشد که از یک کسب و کار درخواست می شود.)
کلمه “order” همچنین هنگام توصیف یک دنباله استفاده می شود. اول، دوم، سوم و غیره چه اتفاقی می افتد.
- The names on the list are in alphabetical order.
- The order of events during the accident was not easy to recall.
- Your call will be answered in the order it was received.
- اسامی موجود در لیست به ترتیب حروف الفبا می باشد.
- یادآوری ترتیب وقایع در طول حادثه آسان نبود.
- تماس شما به ترتیبی که دریافت شده پاسخ داده می شود.
چند راه دیگر برای استفاده از این کلمه وجود دارد:
- The vending machine is out of order. (It doesn’t work or there’s some other problem with it.)
- The judge told the defendant that he was out of order. (His bad behavior in court was noticed by the judge.)
- In order to solve this problem, the two sides will have to work together. (in order to = the way to; the best method to)
- Stop ordering me around! (This expresses frustration. Say this when someone constantly tells you what to do.)
- دستگاه خودکار از کار افتاده است. (این کار نمی کند یا مشکل دیگری با آن وجود دارد.)
- قاضی به متهم گفت که از کار افتاده است. (رفتار بد او در دادگاه مورد توجه قاضی قرار گرفت.)
- برای حل این مشکل، دو طرف باید با یکدیگر همکاری کنند. (in order to = راه به؛ بهترین روش برای)
- دیگر به من دستور ندهند! (این بیانگر ناامیدی است. وقتی کسی مدام به شما می گوید چه کاری باید انجام دهید این را بگویید.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.