Meaning and usage of panic word
What is definition, meaning and usage of word panic

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Panic به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی فردی از چیزی بسیار می ترسد، ممکن است panic “وحشت” کند. وحشت زدگی خوب نیست زیرا ترس شدید می تواند باعث شود که فرد توانایی تفکر واضح را از دست بدهد و در نتیجه تصمیم گیری ضعیفی داشته باشد. وقتی یک گروه بزرگ از مردم به یکباره وحشت می کنند، می تواند موقعیت خطرناکی ایجاد کند.

  1. Everyone panicked when they heard the alarm go off. (Notice a “k” and “ed” are added to spell the past tense.)
  2. A fire in the auditorium caused the audience to panic. As a result, several people were trampled. (trample = crushed by the weight of others)
  3. Please don’t panic. We’ll figure a way out of this.
  4. If you panic, you’ll just make the situation worse.
  5. Students panicked when they learned there was an active shooter inside the school building.
  1. با شنیدن صدای زنگ همه وحشت کردند. (توجه کنید برای املای زمان گذشته یک “k” و “ed” اضافه شده است.)
  2. آتش سوزی در سالن باعث وحشت حضار شد. در نتیجه چندین نفر زیر پا گذاشته شدند. (trample = له شدن از وزن دیگران)
  3. لطفا نترسید. ما راهی برای خروج از این موضوع خواهیم یافت.
  4. اگر وحشت کنید، فقط وضعیت را بدتر می کنید.
  5. دانش آموزان وقتی متوجه شدند یک تیرانداز فعال در داخل ساختمان مدرسه وجود دارد وحشت کردند.

 

به عنوان یک اسم، کلمه “panic” به شکل زیر است:

  1. When water seeped into the boat, it created a feeling of panic among the passengers.
  2. There was widespread panic after the people learned that their country had been invaded.
  1. هنگامی که آب به داخل قایق نفوذ کرد، احساس وحشت در بین مسافران ایجاد شد.
  2. پس از اینکه مردم متوجه شدند که کشورشان مورد تهاجم قرار گرفته است، وحشت گسترده ای به وجود آمد.

 

می توانید از کلمه panicky “هولناک” به عنوان صفت استفاده کنید:

  1. Sheila feels a little panicky when she’s in a room with too many people. She has claustrophobia.
  2. The children got a little panicky before the tornado struck.
  3. Try not to get panicky. The police will be here soon.
  1. شیلا وقتی در اتاقی با افراد زیاد قرار می گیرد کمی احساس وحشت می کند. او کلاستروفوبیا دارد.
  2. بچه ها قبل از وقوع گردباد کمی وحشت زده شدند.
  3. سعی کنید دچار وحشت نشوید. پلیس به زودی اینجا خواهد بود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.