Meaning and usage of pave word
What is definition, meaning and usage of word pave

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Pave به فارسی با مثالهای کاربردی

To pave قرار دادن سطحی مانند جاده، بزرگراه یا پیاده رو است.

  1. Construction workers are paving the highway.
  2. The highway was paved with asphalt.
  3. Some American cities have streets that were paved with bricks or cobblestones.
  4. Our patio was paved with pavers. A paver is a rectangular block of concrete.
  1. کارگران ساختمانی در حال آسفالت کردن بزرگراه هستند.
  2. بزرگراه آسفالت شد.
  3. برخی از شهرهای آمریکا خیابان هایی دارند که با آجر یا سنگفرش سنگ فرش شده اند.
  4. پاسیو ما سنگفرش شده بود. سنگفرش یک بلوک مستطیلی از بتن است.

 

کلمه paved به عنوان صفت استفاده می شود:

  1. Most small roads in rural areas are paved, but it’s also very common to see gravel roads. (gravel = rock and sand)
  2. A newly paved road is nice and smooth.
  3. Concrete provides a longer lasting paved surface compared to asphalt.
  1. بیشتر جاده های کوچک در مناطق روستایی آسفالت هستند، اما دیدن جاده های شنی نیز بسیار رایج است. (gravel = سنگ و ماسه)
  2. یک جاده تازه آسفالت شده خوب و هموار است.
  3. بتن در مقایسه با آسفالت، سطح سنگفرش شده با دوام بیشتری را فراهم می کند.

 

کلمه pavement یک اسم است. زمانی که به یک سطح بتن سخت یا آسفالت اشاره می شود از این استفاده می شود.

  1. Winter weather is hard on pavement.
  2. The pavement gets very hot in the summer.
  3. You can see skid marks on the pavement where someone hit the breaks and left a skid mark.
  1. هوای زمستان در سنگفرش سخت است.
  2. سنگفرش در تابستان بسیار گرم می شود.
  3. شما می توانید علائم لغزش را در پیاده رو ببینید که در آن شخصی به شکستگی ها برخورد کرده و علامت لغزش از خود بر جای گذاشته است.

 

کلمه pave اغلب به عنوان نوعی استعاره استفاده می شود و در برخی از عبارات نیز یافت می شود:

  1. The road to hell is paved with good intentions.
  2. You can’t easily pave over a serious problem. It has to be dealt with directly.
  3. The Republicans paved over their differences and moved forward as a unified party.
  4. Jackie Robinson paved the way for other black baseball players to join the major leagues.
  5. He paved the way for others to follow.
  1. راه جهنم با نیت خیر هموار شده است.
  2. شما نمی توانید به راحتی از روی یک مشکل جدی بگذرید. باید مستقیم با آن برخورد کرد.
  3. جمهوری خواهان اختلافات خود را هموار کردند و به عنوان یک حزب متحد پیش رفتند.
  4. جکی رابینسون راه را برای دیگر بازیکنان سیاهپوست بیسبال برای پیوستن به لیگ های بزرگ هموار کرد.
  5. او راه را برای دیگران هموار کرد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.