Meaning and usage of plan word
What is definition, meaning and usage of word plan

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Plan به فارسی با مثالهای کاربردی

یک شخص رای یک رویداد آینده plan “برنامه ریزی” را سازمان می دهد. مردم برای بسیاری از فعالیت ها برنامه ریزی می کنند: مسافرت، خرید، عروسی، آموزش، ساخت و ساز و غیره.

  1. There are plans for a new shopping center in our city.
  2. Our friends are making plans for a trip to Mexico.
  3. Do you have any plans for this weekend?
  4. I don’t have any plans.
  5. Here’s the plan: After work on Friday everyone is meeting at the pub for happy hour. (happy hour = discounted food and drinks in the afternoon)
  6. The new CEO has a plan for turning around the company.
  7. He’s got a plan.
  8. The teacher makes out lesson plans for teaching her classes.
  9. The state is scraping plans for a new office building. (scrap = terminate; end; decide against)
  10. We’re dropping our plans to build a house. Instead, we’re going to buy an existing house.
  11. He’s looking over some plans.
  1. برنامه هایی برای یک مرکز خرید جدید در شهر ما وجود دارد.
  2. دوستان ما در حال برنامه ریزی برای سفر به مکزیک هستند.
  3. آیا برای این آخر هفته برنامه ای دارید؟
  4. هیچ برنامه ای ندارم
  5. برنامه این است: بعد از کار در روز جمعه همه در میخانه برای ساعات شادی ملاقات می کنند. (happy hour= غذا و نوشیدنی با تخفیف بعد از ظهر)
  6. مدیرعامل جدید برنامه ای برای چرخش شرکت دارد.
  7. او برنامه ای دارد
  8. معلم برای تدریس در کلاس های خود برنامه ریزی درسی می کند.
  9. ایالت در حال خراش دادن طرح های یک ساختمان اداری جدید است. (scrap = خاتمه دادن، پایان دادن، تصمیم گیری علیه)
  10. ما برنامه هایمان برای ساختن خانه را کنار می گذاریم. در عوض، ما یک خانه موجود می‌خریم.
  11. او در حال بررسی برخی از برنامه ها است.

 

کلمه “plan” اغلب به عنوان یک فعل استفاده می شود:

ساده گذشته فعل ماضی
plan

برنامه ریزی کردن

planned

برنامه ریزی شد

planned

برنامه ریزی شده است

  1. What do you plan to do this weekend?
  2. Are you planning to do anything?
  3. We planned on going to the lake, but bad weather forced us to stay home.
  4. The city is planning a construction project.
  5. Berenice and Rogelio had been planning on getting married, but then something suddenly ended their relationship.
  6. Travel arrangements are often planned weeks and months in advance.
  1. این آخر هفته چه برنامه ای دارید؟
  2. آیا قصد انجام کاری را دارید؟
  3. ما قصد داشتیم به دریاچه برویم، اما هوای بد ما را مجبور کرد در خانه بمانیم.
  4. شهر در حال برنامه ریزی یک پروژه ساختمانی است.
  5. برنیس و روجلیو قصد داشتند ازدواج کنند، اما ناگهان چیزی به رابطه آنها پایان داد.
  6. مقدمات سفر اغلب از هفته ها و ماه ها قبل برنامه ریزی می شود.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.