Meaning and usage of power word
What is definition, meaning and usage of word power

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Power به فارسی با مثالهای کاربردی

هنگام توصیف قدرت یا منبع انرژی از کلمه “power” استفاده کنید. این کلمه می تواند یک اسم، یک فعل یا یک صفت باشد.

  1. Electric power is necessary for a modern society. When the power fails, this is called a “power outage” or a “power failure.”
  2. The power button turns a machine on and off. (This sentence uses “power” as an adjective.)
  3. Power tools make a job easier to finish.
  4. This cordless drill is battery powered. It gets its power from a battery.
  5. He has a lot of power in his arms. He’s very powerful.
  6. Barack Obama has a lot of political power. He’s a powerful leader.
  7. Some kings and queens have unlimited power. They can do whatever they want to do.
  8. Some company leaders have a lot of power. He’s a very powerful boss.
  9. Super heroes have certain powers that ordinary people don’t have.
  10. Knowledge is power.
  1. برق برای یک جامعه مدرن ضروری است. هنگامی که برق قطع می شود، به آن power outage “قطع برق” یا power failure “قطع برق” می گویند.
  2. دکمه پاور دستگاه را روشن و خاموش می کند. (این جمله از “power” به عنوان صفت استفاده می کند.)
  3. ابزارهای برقی کار را آسان تر می کنند.
  4. این دریل شارژی با باتری کار می کند. انرژی خود را از باتری تامین می کند.
  5. او قدرت زیادی در آغوش دارد. او بسیار قدرتمند است
  6. باراک اوباما قدرت سیاسی زیادی دارد. او یک رهبر قدرتمند است.
  7. برخی از پادشاهان و ملکه ها قدرت نامحدودی دارند. آنها می توانند هر کاری که بخواهند انجام دهند.
  8. برخی از رهبران شرکت ها قدرت زیادی دارند. او یک رئیس بسیار قدرتمند است.
  9. ابر قهرمانان قدرت های خاصی دارند که مردم عادی از آن برخوردار نیستند.
  10. دانش قدرت است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.