Meaning and usage of prey word
What is definition, meaning and usage of word prey

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Prey به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه prey “طعمه” برای توصیف حیوان یا انسانی که توسط حیوان یا انسان دیگری مورد حمله یا حمله قرار می گیرد استفاده می شود. توجه داشته باشید که این کلمه با “pray” که با “a” نوشته می شود متفاوت است.

ساده گذشته فعل ماضی
prey

طعمه کردن

preyed

طعمه شد

preyed

طعمه شده

  1. Wolves prey upon rabbits.
  2. Snakes prey on mice.
  3. A story in the newspaper tells of an incident in which a salesperson preyed upon elderly people and cheated them out of millions of dollars. Eventually he went to jail.
  4. Men who prey upon vulnerable women should be ashamed of themselves.
  5. People who appear to be gullible are preyed upon by those who lack a sense of morality and decency.
  1. گرگ ها خرگوش ها را شکار می کنند.
  2. مارها موش ها را شکار می کنند.
  3. داستانی در روزنامه حکایت از حادثه ای دارد که در آن فروشنده ای افراد مسن را شکار کرده و میلیون ها دلار آنها را فریب داده است. در نهایت به زندان رفت.
  4. مردانی که زنان آسیب پذیر را شکار می کنند باید از خود خجالت بکشند.
  5. افرادی که ساده لوح به نظر می رسند، طعمه کسانی می شوند که فاقد حس اخلاق و نجابت هستند.

 

کلمه prey نیز یک اسم است:

  1. Snakes go after live prey.
  2. The salesperson marked the customer as easy prey. (It would be easy to make sale to this customer.)
  3. Without a healthy supply of prey, certain carnivorous animals will starve to death.
  1. مارها به دنبال طعمه زنده می روند.
  2. فروشنده مشتری را به عنوان طعمه آسان علامت گذاری کرد. (فروش به این مشتری آسان خواهد بود.)
  3. بدون ذخیره سالم طعمه، برخی از حیوانات گوشتخوار از گرسنگی می میرند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b