بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Pure به فارسی با مثالهای کاربردی
اگر چیزی pure “خالص” باشد، از منبع خود تغییری نکرده است. این 100 درصد از چیز اصلی است.
- Zayne’s necklace is made of pure gold.
- Two feet below the surface of the yard is pure sand.
- How pure is the olive oil in this bottle?
- This orange juice is 100 percent pure. No sugar was added to it.
- گردنبند زین از طلای خالص ساخته شده است.
- دو فوت زیر سطح حیاط ماسه خالص است.
- روغن زیتون موجود در این بطری چقدر خالص است؟
- این آب پرتقال 100 درصد خالص است. شکری به آن اضافه نشد.
از کلمه “pure” نیز برای پاک بودن چیزی استفاده می شود.
- Don’t drink that water. It’s not pure.
- David’s heart is pure. (He’s a good person.)
- Samantha is interested in doing pure research. (The results of the research may not be applied to an ulterior purpose.)
- آن آب را ننوشید خالص نیست
- قلب داوود پاک است. (او آدم خوبی است.)
- سامانتا علاقه مند به انجام تحقیقات محض است. (نتایج تحقیق ممکن است برای یک هدف نهانی به کار رود.)
کلمه “purely” یک قید است.
- She’s purely interested in doing research. (She only interested in research, not using the research for some other purpose.)
- The man’s purely good intentions were evident in his work.
- She has a purely good reason for doing what she did. (purely = very; obviously)
- او صرفاً به انجام تحقیق علاقه مند است. (او فقط به تحقیق علاقه دارد، نه اینکه از تحقیق برای اهداف دیگری استفاده کند.)
- نیت صرفاً خوب مرد در کارش مشهود بود.
- او دلیل کاملاً خوبی برای انجام کاری دارد که انجام داده است. (purel = خیلی؛ بدیهی است)
کلمه purity یک اسم است.
- The water purity in this area is very good. (The water is clean.)
- The diamond was rejected because of some impurities in its surface. (The word “impurity” is the opposite of “purity.”)
- خلوص آب در این منطقه بسیار خوب است. (آب تمیز است.)
- الماس به دلیل وجود ناخالصی هایی در سطح آن رد شد. (کلمه نجاست نقطه مقابل طهارت است).
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.