Meaning and usage of relieve word
What is definition, meaning and usage of word relieve

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Relieve به فارسی با مثالهای کاربردی

زمانی که فردی از نگرانی رها شده است از فعل “relieve” استفاده کنید.

ساده گذشته فعل ماضی
relieve

تسلی دادن

relieved

تسلی داد

relieved

تسلی داده

  1. We were relieved to find out that everyone in our family was safe following the earthquake.
  2. Tom was relieved when he learned that he didn’t have to go to a meeting next week.
  3. Leslie felt relieved when firefighters arrived at her house to put out a fire.
  4. Dental patients are relieved when they visit the dentist and are told they don’t have any cavities.
  1. وقتی فهمیدیم همه اعضای خانواده ما بعد از زلزله در امان هستند، خیالمان راحت شد.
  2. تام وقتی فهمید که مجبور نیست هفته آینده به جلسه برود خیالش راحت شد.
  3. زمانی که آتش نشانان برای خاموش کردن آتش به خانه او رسیدند، لزلی احساس آرامش کرد.
  4. بیماران دندانپزشکی با مراجعه به دندانپزشک راحت می شوند و به آنها گفته می شود که هیچ حفره ای ندارند.

 

کلمه “relieve” اغلب برای افرادی استفاده می شود که به دنبال راه حل هایی برای درد یا استرس هستند.

  1. Ibuprofen helps to relieve pain from a headache.
  2. Antacids can relieve indigestion or heart burn.
  3. People who meditate say it helps relieve stress.
  4. Heat helps relieve pain in a person’s muscles and joints.
  1. ایبوپروفن به تسکین درد ناشی از سردرد کمک می کند.
  2. آنتی اسیدها می توانند سوء هاضمه یا سوزش قلب را تسکین دهند.
  3. افرادی که مدیتیشن می کنند می گویند که به کاهش استرس کمک می کند.
  4. گرما به تسکین درد در عضلات و مفاصل فرد کمک می کند.

 

گاهی اوقات زمانی که شخصی با شخص دیگری جایگزین می شود یا زمانی که از شخصی خواسته می شود موقعیتی را ترک کند از کلمه “relieve” استفاده می کنیم.

  1. In baseball, a pitcher is relieved when he gets tired or fails to throw the ball accurately.
  2. Employees who work for a company are relieved when the next shift comes in to take their place.
  3. In the military, a soldier is relieved of duty when his or her behavior is dishonorable, resulting in the loss of a position.
  1. در بیسبال، یک پرتاب کننده زمانی که خسته می شود یا نمی تواند توپ را با دقت پرتاب کند، راحت می شود.
  2. کارمندانی که برای یک شرکت کار می کنند، وقتی شیفت بعدی به جای آنها می آید، راحت می شوند.
  3. در ارتش زمانی سربازی از خدمت خلع می‌شود که رفتار او ناپسند باشد و در نتیجه موقعیت خود را از دست بدهد.

نکته: کلمه «تسکین» یک اسم است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.