بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Report به فارسی با مثالهای کاربردی
To report something برای دادن اطلاعات است. این کلمه توسط مشاغل، دولت، سازمان ها، مدارس و رسانه ها هنگام جمع آوری آمار و ایده ها استفاده می شود.
- TV anchors report the news.
- A meteorologist reports on the weather.
- A sports announcer reports sports results.
- A traffic monitor reports the driving conditions on streets and highways.
- A reporter may work for a newspaper, a magazine, a website, a radio station, or a television station.
- مجریان تلویزیون این خبر را گزارش می کنند.
- یک کارشناس هواشناسی از وضعیت جوی گزارش می دهد.
- یک گوینده ورزشی نتایج ورزشی را گزارش می کند.
- مانیتور ترافیک وضعیت رانندگی در خیابان ها و بزرگراه ها را گزارش می دهد.
- یک خبرنگار ممکن است برای یک روزنامه، یک مجله، یک وب سایت، یک ایستگاه رادیویی یا یک ایستگاه تلویزیونی کار کند.
این کلمه اغلب برای موقعیت های جدی استفاده می شود:
- I’m going to report this to the police.
- An incident in the office was reported to the supervisor.
- The deaths of six young people from Ireland is being reported in the news today.
- Witnesses reported what they saw to the authorities.
- I’m sorry, but I’m going to have to report this.
- Todd was required to report for active duty (He is a member of the military.)
- Jane has to report for work tomorrow.
- من این را به پلیس گزارش می کنم.
- یک حادثه در دفتر به سرپرست گزارش شد.
- مرگ شش جوان اهل ایرلند امروز در اخبار منتشر می شود.
- شاهدان آنچه را که دیدند به مقامات گزارش کردند.
- متاسفم، اما باید این را گزارش کنم.
- تاد باید برای انجام وظیفه گزارش دهد (او یکی از اعضای ارتش است.)
- جین باید فردا سر کار حاضر شود.
کلمه “report” اغلب به عنوان اسم استفاده می شود. هدف گزارش این است که بفهمیم یک چیز چقدر خوب یا ضعیف عمل می کند.
- Did you read the report?
- I have to file a report.
- The report shows that sales took a hit last quarter.
- A recent report on the economy shows improving conditions in almost every area.
- We’re working on a report for a project at work.
- Bob is working on a report for school.
- Fartun has to turn in a book report on a book that she read.
- گزارش رو خوندی؟
- باید گزارش بدهم
- این گزارش نشان می دهد که فروش در سه ماهه گذشته ضربه خورده است.
- گزارش اخیر در مورد اقتصاد نشان می دهد که شرایط تقریباً در هر زمینه بهبود یافته است.
- ما در حال کار بر روی گزارشی برای یک پروژه در حال کار هستیم.
- باب در حال کار بر روی گزارشی برای مدرسه است.
- فرتون باید گزارش کتابی را که خوانده است تحویل دهد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.