Meaning and usage of resist word
What is definition, meaning and usage of word resist

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Resist به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه resist “مقاومت” زمانی استفاده می شود که کسی تصمیم می گیرد کاری را انجام ندهد.

  1. It’s hard to resist when it comes to chocolate cake.
  2. Another piece of pizza? I can’t resist!
  3. Sheila could not resist a good job offer that required her to move from her hometown.
  4. The police officer told the suspect not to resist his arrest.
  5. You should resist an offer to make easy money because there’s usually a catch. (a catch = something negative)
  6. You should resist any temptation that could result in trouble.
  7. Anthony resisted an offer to join a gang, knowing that it would cause problems for him later on.
  8. Sarah resisted posting a negative comment on a Facebook page, realizing that the comment she wanted to post was mean.
  9. Rabbits resist being captured.
  10. Fish resist being caught.
  11. People naturally resist when they know something is wrong.
  1. وقتی صحبت از کیک شکلاتی می شود، مقاومت در برابر آن سخت است.
  2. یه تکه پیتزا دیگه؟ من نمی توانم مقاومت کنم!
  3. شیلا نتوانست در برابر پیشنهاد شغلی خوبی که او را مجبور به نقل مکان از زادگاهش می کرد، مقاومت کند.
  4. افسر پلیس به مظنون گفت که در مقابل دستگیری خود مقاومت نکند.
  5. شما باید در برابر پیشنهادی برای کسب درآمد آسان مقاومت کنید، زیرا معمولاً یک مشکل وجود دارد. (a catch = چیزی منفی)
  6. شما باید در برابر هر وسوسه‌ای که می‌تواند منجر به دردسر شود، مقاومت کنید.
  7. آنتونی در برابر پیشنهاد پیوستن به یک باند مقاومت کرد، زیرا می دانست که بعداً برای او مشکل ایجاد می کند.
  8. سارا در برابر ارسال یک نظر منفی در یک صفحه فیس بوک مقاومت کرد و متوجه شد که کامنتی که می خواست پست کند پست بوده است.
  9. خرگوش ها در برابر گرفتن مقاومت می کنند.
  10. ماهی ها در برابر گرفتن مقاومت می کنند.
  11. مردم به طور طبیعی وقتی می دانند چیزی اشتباه است، مقاومت می کنند.

 

کلمه resistance “مقاومت” یک اسم است.

  1. There is a nation-wide resistance to government inaction on gun control.
  2. An organized resistance to police brutality has helped improve community relations between the police and the public.
  3. The opposite of resistance is cooperation.
  1. یک مقاومت سراسری در برابر انفعال دولت در مورد کنترل اسلحه وجود دارد.
  2. مقاومت سازمان یافته در برابر خشونت پلیس به بهبود روابط جامعه بین پلیس و مردم کمک کرده است.

برعکس مقاومت, همکاری است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.