بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Rude به فارسی با مثالهای کاربردی
rude “بی ادب” صفتی است که به معنای خوب نیست یا بی ادب است. ما از این کلمه برای افرادی استفاده میکنیم که در نظر نمیگیرند رفتارشان چگونه بر دیگران (افراد دیگر) تأثیر میگذارد.
- The saleswoman was rude to the customer, so the customer left the store without buying anything.
- A student was being rude to the teacher, so the teacher told the student to leave the classroom.
- It’s rude to interrupt a person who is talking.
- A rude driver cut me off in traffic the other day, and then he gave me the finger!*
- Why didn’t they call to say they would be late? That’s so rude!
- The people who live above Bob play loud music past midnight every night. That’s rude.
- Carla’s boss is rude to his employees.
- Don’t be rude!
- خانم فروشنده با مشتری بداخلاق کرد، بنابراین مشتری بدون خرید چیزی از فروشگاه خارج شد.
- دانش آموزی با معلم بدرفتاری می کرد، بنابراین معلم به دانش آموز گفت کلاس را ترک کند.
- بی ادبی است که حرف شخصی را قطع کنید.
- یک راننده بی ادب دیروز در ترافیک حرفم را قطع کرد و بعد انگشتش را به من داد!*
- چرا زنگ نزدند که دیر بیایند؟ این خیلی بی ادب است!
- مردمی که بالای باب زندگی می کنند هر شب از نیمه شب گذشته موسیقی بلند پخش می کنند. این بی ادبی است
- رئیس کارلا با کارمندانش بی ادب است.
- بی ادب نباش!
کلمه rudely “بی ادبانه” یک قید است:
- A student rudely interrupted the teacher.
- My apology was rudely rejected by the person whose foot I stepped on.
- دانش آموزی با گستاخی صحبت معلم را قطع کرد.
- عذرخواهی من با بی ادبی توسط شخصی که پایش را گذاشتم رد شد.
Give the finger: بلند کردن انگشت وسط به سمت دیگری به عنوان یک حرکت عصبانیت یا پرخاشگری.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.