بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Run به فارسی با مثالهای کاربردی
رایج ترین استفاده از کلمه run “دویدن” به عنوان یک فعل هنگام توصیف یک شخص یا حیوانی است که به سرعت حرکت می کند.
ساده | گذشته | فعل ماضی |
Run
دویدن |
ran
دوید |
run
دویده |
- A dog can run much faster than a human being.
- Horses run on a racetrack.
- Children like to run when they play.
- People run in competitions and for exercise.
- Runners running in a race line up on a mark and start running when they are told to go. (A person who runs is called “a runner.”)
- Over a thousand people ran in the marathon. ( This sentence is in the past tense. A marathon is a long race of many miles.)
- Have you ever run in a race? (This question is in the present perfect tense.)
- یک سگ می تواند بسیار سریعتر از یک انسان بدود.
- اسب ها در پیست مسابقه می دوند.
- کودکان هنگام بازی دوست دارند بدوند.
- مردم در مسابقات و برای ورزش می دوند.
- دوندگانی که در یک مسابقه می دوند روی یک علامت صف می کشند و زمانی که به آنها گفته می شود که بروید شروع به دویدن می کنند. (به کسی که می دود runner “دونده” می گویند.)
- بیش از هزار نفر در ماراتن دویدند. (این جمله در زمان گذشته است. marathon “ماراتن” یک مسابقه طولانی چندین مایل است.)
- آیا تا به حال در یک مسابقه دویده اید؟ (این سوال در زمان حال کامل است.)
کلمه Run برای اشیا و ماشین ها نیز استفاده می شود:
- My car runs on gasoline.
- Tony owns three cars, but two of them don’t run. (They need to be repaired.)
- Is your refrigerator running? (Is it working?)
- There’s water running from the faucet.
- Allen’s nose is running. He has a runny nose. (This means he’s sick and mucus is coming from his nose.)
- Kim knows how to run a business. (run = operate)
- Todd ran his company into the ground. (He failed.)
- ماشین من با بنزین کار می کند.
- تونی سه ماشین دارد، اما دو تای آن ها کار نمی کنند. (آنها نیاز به تعمیر دارند.)
- یخچال شما کار می کند؟ (آیا کار می کند؟)
- آب از شیر آب جاری است
- بینی آلن در حال اجراست. آبریزش بینی دارد. (این بدان معنی است که او بیمار است و مخاط از بینی او بیرون می آید.)
- کیم می داند که چگونه یک تجارت را اداره کند. (run = کار کردن)
- تاد شرکتش را به زمین زد. (او شکست خورد.)
این کلمه می تواند به عنوان یک اسم نیز استفاده شود:
- Jennifer went for a run.
- John is going to go for a run around the lake.
- That family has experienced a run of bad luck. (a run = several experiences)
- Donna has had a run of good luck lately.
- The stock market has had a good run lately.
- This car will give you a good run for the money. (This is an expression. It means that over time, the experience or the thing will be of some value.)
- جنیفر برای دویدن رفت.
- جان قرار است برای دویدن در اطراف دریاچه برود.
- آن خانواده بدشانسی را تجربه کرده است. (a run = چندین تجربه)
- دونا اخیراً موفق بوده است.
- بازار سهام اخیراً روند خوبی داشته است.
- این خودرو در قبال پول، عملکرد خوبی را برای شما به ارمغان می آورد. (این یک عبارت است. به این معنی است که با گذشت زمان، تجربه یا چیز ارزش خاصی پیدا می کند.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.