Meaning and usage of scandal word
What is definition, meaning and usage of word scandal

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Scandal به فارسی با مثالهای کاربردی

scandal “رسوایی” وضعیتی است که در آن افراد در مناصب مسئولیت و قدرت متهم به رفتار نادرست یا مجرم هستند. رسوایی ها معمولاً شامل پول، سوء استفاده از قدرت یا فعالیت نامناسب با ماهیت جنسی است.

  1. Richard Nixon resigned as President of the United States following a political scandal in which he was involved.
  2. Bill Clinton, another U.S. president, tarnished his reputation during a scandal that involved a female intern who worked in his office.
  3. David Petraeus, a former U.S. General and Director of the CIA, got caught up in a scandal created by an extramarital affair. He resigned. (He had a relationship with a woman who was not his wife.)
  4. Rumors of a scandal involving the chief financial officer of the company floated throughout the office.
  5. Sex, sin, and scandal are what sell newspapers. Everyone wants to read about the problems of others.
  1. ریچارد نیکسون در پی یک رسوایی سیاسی که در آن شرکت داشت، از ریاست جمهوری ایالات متحده استعفا داد.
  2. بیل کلینتون، یکی دیگر از رئیس جمهورهای ایالات متحده، در جریان رسوایی که مربوط به یک کارآموز زن بود که در دفتر او کار می کرد، شهرت خود را خدشه دار کرد.
  3. دیوید پترائوس، ژنرال سابق ایالات متحده و مدیر سیا، در یک رسوایی ایجاد شده توسط یک رابطه خارج از ازدواج گرفتار شد. استعفا داد. (با زنی که همسرش نبود رابطه داشت.)
  4. شایعات رسوایی مربوط به مدیر ارشد مالی شرکت در سراسر دفتر پخش شد.
  5. سکس، گناه و رسوایی همان چیزی است که روزنامه می فروشد. همه دوست دارند مشکلات دیگران را بخوانند.

 

کلمه scandalous “رسوایی” یک صفت است:

  1. Scandalous behavior at the top of the organization brought about its collapse.
  2. Newspapers sell more copies when stories of scandalous behavior are reported.
  3. The royal family was embarrassed by scandalous photos that appeared in the newspapers.
  1. رفتار رسوایی در رأس سازمان باعث فروپاشی آن شد.
  2. هنگامی که داستان هایی از رفتارهای رسوایی گزارش می شود، روزنامه ها نسخه های بیشتری می فروشند.
  3. خانواده سلطنتی با انتشار عکس های رسوایی در روزنامه ها شرمنده شدند.

 

کلمه “Scandalize” یک فعل است:

  1. The man was so scandalized by rumors he had stolen money from the company he worked for, he quit his position.
  1. این مرد به دلیل شایعاتی که او از شرکتی که در آن کار می کرد دزدیده بود چنان رسوا شد و از سمت خود استعفا داد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.