Meaning and usage of short word
What is definition, meaning and usage of word short

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Short به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه short “کوتاه” یک صفت است. این برعکس tall “بلند” یا “long” است.

  1. Edgar is short. He’s five feet, three inches tall.
  2. It’s a short, one-hour flight to Chicago.
  3. That move was short. It was only an hour and a half.
  4. The students spent a short amount of time in the classroom today.
  1. ادگار کوتاه است. او پنج فوت و سه اینچ قد دارد.
  2. این یک پرواز کوتاه و یک ساعته تا شیکاگو است.
  3. آن حرکت کوتاه بود. فقط یک ساعت و نیم بود.
  4. دانش آموزان امروز مدت کوتاهی را در کلاس درس سپری کردند.

 

کلمه “short” همچنین یک کلمه عالی برای استفاده زمانی است که چیزی کافی ندارید. می توانید از این برای پول، زمان یا تقریباً هر چیزی که بتوانید حساب کنید استفاده کنید. در اینجا چند نمونه آورده شده است:

  1. The restaurant at the hotel was short-staffed last night, so everyone had to work harder.
  2. Alex’s term paper was a few pages short, so the teacher gave him a lower grade.
  3. Can you please hurry? We’re short of time.
  4. I’m short of money. Can I borrow some from you?
  5. Ayan wanted to buy some shoes that cost $30, but she was six dollars short. How much money did she have? (Answer: twenty-four dollars)
  6. Todd checked his cash register and noticed he was a hundred dollars short. What happened to the money?
  1. رستوران هتل دیشب کم پرسنل بود، بنابراین همه باید بیشتر کار می کردند.
  2. مقاله ترم الکس چند صفحه کوتاه بود، بنابراین معلم به او نمره کمتری داد.
  3. میشه لطفا عجله کنید؟ وقت کم داریم
  4. من کمبود پول دارم آیا می توانم مقداری از شما قرض بگیرم؟
  5. آیان می خواست چند کفش بخرد که قیمتش 30 دلار بود، اما 6 دلار کم داشت. چقدر پول داشت؟ (پاسخ: بیست و چهار دلار)
  6. تاد صندوق خود را چک کرد و متوجه شد که صد دلار کم است. پول چه شد؟

 

فردی که shorts می پوشد، شلواری می پوشد که تا پاها پایین نمی رود. شلوار کوتاه است. شلوارک توسط مردان و زنان پوشیده می شود.

  1. Ronald wears shorts in the summer.
  2. I like to wear shorts when it’s hot outside.
  3. The doctor told his patient to strip down to his shorts. (Sometimes the word “shorts” refers to a man’s underwear.)
  1. رونالد در تابستان شلوارک می پوشد.
  2. من دوست دارم وقتی بیرون هوا گرم است شلوارک بپوشم.
  3. دکتر به بیمارش گفت که تا شورتش برهنه. (گاهی اوقات کلمه “شورت” به لباس زیر مردانه اشاره دارد.)

 

کلمه shorten یک فعل است. به معنای کوتاه کردن چیزی است.

ساده گذشته فعل ماضی
shorten

کوتاه کردن

shortened

کوتاه شد

shortened

کوتاه شده است

  1. A tailor shortened the sleeves on my coat because they were too long.
  2. The meeting was shortened by about half an hour.
  3. The workday is shortened on Christmas Eve so that people can get home to be with their families.
  1. یک خیاط آستین های کت من را به دلیل بلند بودن کوتاه کرد.
  2. جلسه حدود نیم ساعت کوتاه شد.
  3. روز کاری در شب کریسمس کوتاه می شود تا مردم بتوانند برای حضور در کنار خانواده خود به خانه برسند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.