Meaning and usage of silence word
What is definition, meaning and usage of word silence

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Silence به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی silence “سکوت” وجود دارد چیزی یا کسی ساکت است. در جملات زیر از “silence” به عنوان اسم استفاده شده است:

  1. Silence in a classroom helps students concentrate when taking a test.
  2. David couldn’t stand the silence of his apartment, so he turned on the TV.
  3. The silence of the night was broken by the sound of an owl.
  4. The people who worked at the church asked visitors for silence during the service.
  5. A library is a place where silence is the norm.
  6. The silence was deafening. (This is kind of an expression. Too much silence might be disturbing.)
  1. سکوت در کلاس به دانش آموزان کمک می کند هنگام امتحان تمرکز کنند.
  2. دیوید نمی توانست سکوت آپارتمانش را تحمل کند، بنابراین تلویزیون را روشن کرد.
  3. سکوت شب با صدای جغد شکسته شد.
  4. افرادی که در کلیسا کار می کردند از بازدیدکنندگان درخواست کردند که در طول مراسم سکوت کنند.
  5. کتابخانه مکانی است که در آن سکوت امری عادی است.
  6. سکوت کر کننده بود. (این نوعی بیان است. سکوت بیش از حد ممکن است آزاردهنده باشد.)

 

این جملات از “silence” به عنوان فعل استفاده می کنند:

  1. Visitors to the church were asked to silence their cell phones.
  2. Critics of the mass transit plan were silenced once it was obvious that it reduced costs.
  1. از بازدیدکنندگان کلیسا خواسته شد تا تلفن های همراه خود را خاموش کنند.
  2. وقتی مشخص شد که این طرح هزینه ها را کاهش می دهد، منتقدان طرح حمل و نقل انبوه ساکت شدند.

 

شکل صفت این کلمه “silent” است.

  1. Everyone was silent when it was learned that a classmate had passed away.
  2. The children were asked to be silent during the performance.
  3. Please be silent during the ceremony.
  1. وقتی فهمید یکی از همکلاسی ها فوت کرده همه ساکت بودند.
  2. از بچه ها خواسته شد در حین اجرا سکوت کنند.
  3. لطفا در طول مراسم سکوت کنید.

 

قید silently “بی صدا” است.

  1. A snake moved silently in the grass as it approached its prey. (prey = an animal for food)
  2. Mourners passed by the casket silently as they paid their last respects to the dead president.
  1. یک مار در حالی که به طعمه خود نزدیک می شد بی صدا در علف ها حرکت می کرد. ( prey = حیوانی برای غذا )
  2. عزاداران در حالی که به رئیس جمهور درگذشته ادای احترام می کردند، بی صدا از کنار تابوت عبور کردند.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b