Meaning and usage of snack word
What is definition, meaning and usage of word snack

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Snack به فارسی با مثالهای کاربردی

snack “میان وعده” مقدار کمی غذایی است که بین وعده های غذایی بزرگتر صبحانه، ناهار و شام مصرف می شود.

  1. An apple is a healthy snack.
  2. A candy bar is not a healthy snack.
  3. Linda bought snacks for her kids.
  4. Tortilla chips are a popular snack food.
  5. Snacks were provided to the employees before the meeting began.
  6. Snacking too much will cause a person to gain weight quickly.
  7. Snack machines sell candy, chips, and donuts.
  8. Some people eat only snacks.
  9. Tom always brings snacks to work. He keeps them at his desk.
  1. سیب یک میان وعده سالم است.
  2. آب نبات یک میان وعده سالم نیست.
  3. لیندا برای بچه هایش تنقلات خرید.
  4. چیپس تورتیلا یک میان وعده محبوب است.
  5. قبل از شروع جلسه میان وعده هایی در اختیار کارمندان قرار گرفت.
  6. مصرف زیاد میان وعده باعث افزایش سریع وزن در فرد می شود.
  7. دستگاه های اسنک آبنبات، چیپس و دونات می فروشند.
  8. برخی افراد فقط تنقلات می خورند.
  9. تام همیشه تنقلات به محل کار می آورد. آنها را پشت میزش نگه می دارد.

 

از کلمه “snack” نیز می توان به عنوان فعل استفاده کرد:

  1. The kids snacked on potato chips while watching TV.
  2. Moviegoers like to snack on popcorn as they watch a movie.
  3. If you snack between meals too often, you will gain weight.
  4. Tom snacks at his desk all day long.
  1. بچه ها هنگام تماشای تلویزیون چیپس سیب زمینی خوردند.
  2. تماشاگران سینما دوست دارند هنگام تماشای فیلم پاپ کورن بخورند.
  3. اگر بین وعده های غذایی زیاد میان وعده بخورید، وزنتان افزایش می یابد.
  4. تام تمام روز را پشت میزش تنقلات می خورد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.