Meaning and usage of stall word
What is definition, meaning and usage of word stall

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Stall به فارسی با مثالهای کاربردی

زمانی که یک فرد stall، او سعی می کند اتفاقی را به تاخیر بیندازد. گاهی اوقات فعل “stall” شبیه “stop” است.

  1. The project has stalled because the company doesn’t have enough money to continue it.
  2. You can tell he’s just stalling for time.
  3. My car stalled on the way to work, so I left it by the side of the highway and called my wife to pick me up.
  4. Cindy has to stop stalling and make a decision. (In this sentence, “stall” is used as a gerund: “stalling.”)
  5. Come on, stop stalling! (“Stop stalling,” is a command. You want someone to make a decision or do something.)
  1. این پروژه متوقف شده است زیرا شرکت پول کافی برای ادامه آن ندارد.
  2. می توانید بگویید که او فقط برای زمان معطل مانده است.
  3. ماشینم در مسیر کار متوقف شد و به همین دلیل آن را کنار اتوبان رها کردم و به همسرم زنگ زدم تا مرا بیاورد.
  4. سیندی باید متوقف شود و تصمیم بگیرد. (در این جمله، “stall” به عنوان یک جیروند استفاده می شود: “ایستادگی.”)
  5. بیا، توقف کن! (“stop stalling” یک فرمان است. شما می خواهید کسی تصمیمی بگیرد یا کاری انجام دهد.)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b