Meaning and usage of stick word
What is definition, meaning and usage of word stick

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Stick به فارسی با مثالهای کاربردی

هنگامی که به عنوان یک فعل استفاده می شود، کلمه “stick” بسیار محبوب است و می تواند به چند روش مختلف استفاده شود:

فعل stick شبیه فعل «put» است.

ساده گذشته فعل ماضی
stick

چسبیدن

بهم پیوستن

stuck

چسبید

stiuck

چسبیده

  1. You can stick this in the drawer.
  2. Bob quickly stuck something in his pocket.
  3. Stick this in the freezer so it doesn’t melt.
  4. Many people stick pictures of their family on the refrigerator.
  5. Someone stuck his finger into the top of the cake.
  6. If you stick your finger into the light socket of a lamp when it’s turned on, you’ll get an electric shock. (Don’t do that!)
  1. می توانید این را در کشو بچسبانید.
  2. باب به سرعت چیزی در جیبش فرو کرد.
  3. این را در فریزر قرار دهید تا ذوب نشود.
  4. بسیاری از مردم عکس های خانواده خود را روی یخچال میچسبانند.
  5. یک نفر انگشتش را به بالای کیک فرو کرد.
  6. اگر هنگام روشن شدن لامپ انگشت خود را به سوکت چراغ بچسبانید، دچار برق گرفتگی خواهید شد. (این کار را نکن!)

 

هنگامی که چیزی دارای پشتی چسبنده است، یا زمانی که چیزی در یک مکان باقی می ماند، می توانید از کلمه “stick” استفاده کنید.

  1. You have to stick these decals on your license plates to show that you’ve paid your car registration.
  2. I have a bunch of post-it-notes sticking on my computer.
  3. There’s a spider sticking to the side of the wall.
  4. The snow isn’t sticking to the ground because the ground is too warm.
  1. شما باید این برچسب ها را روی پلاک های خود بچسبانید تا نشان دهید که ثبت نام خودروی خود را پرداخت کرده اید.
  2. من دسته ای از یادداشت های ارسالی روی رایانه ام چسبانده ام.
  3. یک عنکبوت به کنار دیوار چسبیده است.
  4. برف به زمین نمی چسبد زیرا زمین خیلی گرم است.

 

هنگامی که چیزی قابل مشاهده است، یا بخشی از چیزی به راحتی قابل مشاهده است، می توانید از “stick” استفاده کنید.

  1. Pete’s sunglasses are sticking out of his pocket.
  2. There are some tree branches sticking out of the water.
  3. There’s something sharp sticking out of the package.
  1. عینک آفتابی پیت از جیبش بیرون زده است.
  2. چند شاخه درخت از آب بیرون زده است.
  3. چیزی تیز از بسته بیرون زده است.

 

چند اصطلاح و عبارات فعل جالب وجود دارد که شامل کلمه “stick” است.

  1. Why don’t you stick around for a while? (stick around = stay)
  2. You should stick up for people who need help or can’t defend themselves. (stick up = defend)
  3. If you stick with your English lessons, you will improve your English. (stick with = continue)
  4. Children stick closely to their parents when they’re little. (stick to = stay close)
  5. The woman who lives across the street is so stuck up, she won’t talk to any of her neighbors. (stuck up = arrogant; conceited)
  1. چرا برای مدتی نمی نشینی؟ (stick around = ماندن)
  2. شما باید به دنبال افرادی باشید که به کمک نیاز دارند یا نمی توانند از خود دفاع کنند. (stick up = دفاع کردن)
  3. اگر به درس های انگلیسی خود پایبند باشید، زبان انگلیسی خود را بهتر خواهید کرد. (stick wirh = ادامه دهید)
  4. بچه ها وقتی کوچک هستند به والدین خود نزدیک می شوند. (stick to = نزدیک ماندن)
  5. زنی که آن طرف خیابان زندگی می کند آنقدر گیر کرده است که با هیچ یک از همسایه هایش صحبت نمی کند. (stuck up = مغرور؛ متکبر)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b