Meaning and usage of stink word
What is definition, meaning and usage of word stink

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Stink به فارسی با مثالهای کاربردی

stink -اگر چیزی بوی بد می دهد. این کلمه محبوب یک فعل بی قاعده است:

ساده گذشته فعل ماضی
stink

بوی بد دادن

stank/stunk

بوی بد داد

stunk

بوی بد داده

  1. What stinks?
  2. This stinks!
  3. My dog stinks. She needs a bath.
  4. Rotten food stinks.
  5. I put some leftover fish in the microwave and it stunk up the entire house. (Notice that “up” often appears after “stink.”)
  6. Something in the backseat is stinking up the entire car.
  7. John used the bathroom and stunk it up so badly that no one could go in there.
  8. Something stinks in the garage. I think it’s a dead animal.
  9. Cat urine really stinks.
  1. چه بویی می دهد؟
  2. این بوی تعفن می دهد!
  3. سگم بو میده او نیاز به حمام دارد.
  4. غذای فاسد بو می دهد.
  5. مقداری ماهی باقی مانده را در مایکروویو گذاشتم و کل خانه را بدبو کرد. (توجه داشته باشید که “up” اغلب بعد از “stink” ظاهر می شود.)
  6. چیزی در صندلی عقب کل ماشین را متعفن کرده است.
  7. جان از حمام استفاده کرد و آنقدر بدبو کرد که هیچ کس نمی توانست داخل آن برود.
  8. چیزی در گاراژ بو می دهد. فکر کنم حیوان مرده است
  9. ادرار گربه واقعا بوی بد می دهد.

 

همچنین می توانید برای صحبت در مورد یک موقعیت بد، یک چیز یا توانایی های یک فرد از “stink” استفاده کنید:

  1. Our basketball team stinks.
  2. He’s not a very good guitarist. In fact, he really stinks on guitar.
  3. The new rules we have at work stink.
  4. Wow, that movie really stunk.
  5. My German stinks. I have to practice more.
  1. تیم بسکتبال ما بوی تعفن می دهد.
  2. او گیتاریست خیلی خوبی نیست. در واقع، او واقعاً بوی گیتار می دهد.
  3. قوانین جدیدی که در کار داریم بوی بدی می دهد.
  4. وای اون فیلم واقعا بد بو
  5. آلمانی من بو می دهد. باید بیشتر تمرین کنم.

 

کلمه “stinky” یک صفت است:

  1. Throw that stinky thing in the garbage!
  2. This cheese is really stinky, but it tastes good.
  3. Gabriel hasn’t bathed in three days, and now he’s really stinky.
  4. There’s something stinky in my garage.
  1. آن چیز بدبو را بیندازید توی زباله!
  2. این پنیر واقعا بد بو است اما طعم خوبی دارد.
  3. گابریل سه روز است که حمام نکرده است و اکنون واقعاً بدبو شده است.
  4. در گاراژ من چیزی بدبو است.

 

می توان از “stink” به عنوان اسم استفاده کرد:

  1. What’s that stink?
  2. The cat peed on the carpet, but we couldn’t get the stink out of it, so we needed to throw it away.
  3. There’s an odd stink in the air. What is that?
  1. این بوی بد چیست؟
  2. گربه روی فرش ادرار کرد، اما ما نتوانستیم بوی بد آن را از بین ببریم، بنابراین باید آن را دور بریزیم.
  3. بوی عجیبی در هوا می پیچد. اون چیه؟

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.