Meaning and usage of suck word
What is definition, meaning and usage of word suck

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Suck به فارسی با مثالهای کاربردی

عمل بردن چیزی به داخل دهان با تنفس به داخل یا ایجاد خلاء با دهان برای مصرف مایعات suck “مکیدن” است. این شبیه نوشیدن است، اما اعمال فشار مهم است. وقتی یک شخص یا یک چیز بمکد، مواد یا مایعات می روند.

  1. You use a straw to suck on a milkshake.
  2. Baby mammals suck on their mother’s mammary glands for milk.
  3. A vacuum sucks up dirt and small objects around the house.
  4. A hose can suck water out of a truck or a fire hydrant when there’s a fire.
  1. برای مکیدن میلک شیک از نی استفاده می کنید.
  2. بچه پستانداران غدد شیری مادر خود را برای شیر می مکند.
  3. جاروبرقی خاک و اشیاء کوچک اطراف خانه را می مکد.
  4. یک شلنگ می تواند آب را از کامیون یا شیر آتش نشانی در هنگام آتش سوزی بمکد.

 

کلمه “suck” همچنین هنگام توصیف چیزی یا موقعیتی که خوب نیست بسیار محبوب است. اما مراقب باشید! استفاده از کلمه “suck” کمی مبتذل است. در تنظیمات رسمی توصیه نمی شود.

  1. That movie really sucked. (It was a bad movie.)
  2. Getting a flat tire on the highway during a thunderstorm totally sucked.
  3. It must suck to have to work on the weekend.
  4. This sucks!
  5. I suck at basketball.
  6. Our team sucked last year, but this year we’re much better.
  1. اون فیلم واقعا بد بود (فیلم بدی بود.)
  2. پنچر شدن لاستیک در بزرگراه در هنگام رعد و برق کاملاً مکیده است.
  3. کار کردن در آخر هفته باید بد باشد.
  4. این بد است!
  5. من بسکتبال بدم میاد
  6. تیم ما سال گذشته بد بود، اما امسال خیلی بهتر هستیم.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.