Meaning and usage of talk word
What is definition, meaning and usage of word talk

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Talk به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی شخصی صحبت می کند از کلمه “talk” استفاده کنید. کلمات “talk” و “speak” شبیه به هم هستند، اما همیشه نمی توان آنها را دقیقاً به یک شکل استفاده کرد:

  1. I’d like to talk with you. (I’d like to speak with you.)
  2. She wants to talk to a doctor. (She wants to speak to a doctor.)
  3. Let’s talk.
  4. Would you like to talk about this?
  5. The teacher talked to the student about his behavior in class.
  6. The student was talked to. (passive voice)
  7. Are you talking on the phone?
  8. That guy really knows how to talk. (He talks a lot)
  1. من می خواهم با شما صحبت کنم. (من می خواهم با شما صحبت کنم.)
  2. او می خواهد با یک دکتر صحبت کند. (او می خواهد با یک دکتر صحبت کند.)
  3. بیایید صحبت کنیم.
  4. آیا می خواهید در این مورد صحبت کنید؟
  5. معلم در مورد رفتار دانش آموز در کلاس صحبت کرد.
  6. با دانش آموز صحبت شد. (حالت مجهول)
  7. با تلفن صحبت می کنی؟
  8. آن پسر واقعاً می داند چگونه صحبت کند. (خیلی حرف میزنه)

 

آدمی که زیاد حرف می زند پرحرف است. کلمه talkative “پرحرف” یک صفت است:

  1. Sherry is too talkative in class, so the teacher moved her to a different seat.
  2. Ralph isn’t very talkative tonight because of something that happened today at work.
  1. شری در کلاس بیش از حد پرحرف است، بنابراین معلم او را به صندلی دیگری منتقل کرد.
  2. رالف به دلیل اتفاقی که امروز در محل کارش افتاد، امشب خیلی پرحرف نیست.

 

کلمه “talk” ممکن است در مواردی غیر عادی استفاده شود که به عنوان یک اسم استفاده می شود:

  1. The teacher gave the boy a good talking to. (She gave him a verbal reprimand or punishment.)
  2. The professor gave a talk on nutrition. (talk = lecture)
  3. She gave a good talk.
  4. If you’re going to talk the talk, you have to walk the walk. (If you say your going to do something, you actually have to do it.)
  5. That’s just a lot of talk. (People are saying something mean about someone, but it might not be true.)
  6. There’s been a lot of talk around the office about Regina and Steve. (talk = gossip)
  7. He’s a big talker.
  8. He’s all talk and no action.
  1. معلم به پسر خوب صحبت کرد. (او او را توبیخ یا تنبیه شفاهی کرد.)
  2. استاد در مورد تغذیه سخنرانی کرد. (talk = سخنرانی)
  3. صحبت خوبی کرد
  4. اگر می خواهید صحبت کنید، باید پیاده روی کنید. (اگر می گویید می خواهید کاری را انجام دهید، در واقع باید آن را انجام دهید.)
  5. این فقط حرف زیاد است. (افراد در مورد کسی چیز بدی می گویند، اما ممکن است درست نباشد.)
  6. در اطراف دفتر درباره رجینا و استیو صحبت های زیادی شده است. (talk = شایعه)
  7. او یک سخنگو بزرگ است.
  8. او همه حرف می زند و هیچ اقدامی نمی کند.

توجه: می‌توانید بگویید که فردی «knows how to speak English,»، اما نگویید که «knows how to talk English».

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.