بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Tangle به فارسی با مثالهای کاربردی
To tangle something برای به هم ریختن آن یا ایجاد موقعیتی است که خنثی کردن آن دشوار است.
- When people go fishing, sometimes their fishing line gets tangled.
- String can easily become tangled if it’s not wrapped around something such as a ball.
- Yarn is easily tangled. (This sentence is in the passive voice and in the present tense.)
- Whenever I put my Christmas lights up or take them down, the strings of lights always get tangled.
- The lights become a tangled mess. (The word “tangled” is an adjective.)
- Hair can easily tangle if it isn’t combed of brushed.
- Flies become tangled in a spider web and are unable to escape.
- وقتی مردم برای ماهیگیری می روند، گاهی اوقات خط ماهیگیری آنها در هم می پیچد.
- اگر ریسمان دور چیزی مانند توپ پیچیده نشود، به راحتی میتواند در هم پیچیده شود.
- نخ به راحتی گره می خورد. (این جمله در صوت مفعول و در زمان حال است.)
- هر وقت چراغهای کریسمس را روشن میکنم یا آنها را پایین میآورم، همیشه رشتههای چراغها در هم پیچیده میشوند.
- چراغ ها به یک آشفتگی درهم تبدیل می شوند. (کلمه “tangled” یک صفت است.)
- اگر موها شانه نشده باشند به راحتی گره می خورند.
- مگس ها در تار عنکبوت گیر می کنند و نمی توانند فرار کنند.
کلمه “tangle” را می توان به صورت مجازی هنگام توصیف موقعیت های درگیری عمیق استفاده کرد:
- Rodney became tangled up in gang activity and was arrested by the police.
- Many people resist getting tangled up in politics.
- Don’t tangle with wild animals. You will probably get hurt. (tangle with = fight or tease)
- It’s not smart to tangle with the police because they have guns and tasers.
- رادنی درگیر فعالیت های باندی شد و توسط پلیس دستگیر شد.
- بسیاری از مردم در برابر گرفتار شدن در سیاست مقاومت می کنند.
- با حیوانات وحشی درگیر نشوید احتمالا آسیب خواهید دید. (درگیری با = دعوا یا اذیت کردن)
- درهمتنیدگی با پلیس کار هوشمندانهای نیست، زیرا آنها اسلحه و تیزر دارند.
کلمه “tangle” را می توان به عنوان یک اسم نیز استفاده کرد:
- This shampoo claims to reduce tangles.
- Sophia’s mother uses a special brush to remove the tangles from her daughter’s hair.
- Todd got into a tangle with the police.
- I had to undo a tangle of knots on my children’s shoes.
- این شامپو مدعی کاهش گره خوردن است.
- مادر سوفیا از یک برس مخصوص برای از بین بردن گره های موهای دخترش استفاده می کند.
- تاد با پلیس درگیر شد.
- من مجبور شدم گره های روی کفش های بچه هایم را باز کنم.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.