Meaning and usage of temper word
What is definition, meaning and usage of word temper

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Temper به فارسی با مثالهای کاربردی

temper “خلق و خوی” یک شخص معیاری از توانایی او برای حفظ آرامش در هنگام تجربه هر نوع مشکلی است. کسی که زود عصبانی می شود بدخلقی دارد. خلق و خوی یک ویژگی شخصیتی منفی در نظر گرفته می شود. این کلمه یک اسم است. (شما هرگز نمی گویید که a person has a good temper.)

  1. Our supervisor has a bad temper. He gets angry at the smallest problems.
  2. What a temper!
  3. He has to learn to control his temper.
  4. Reggie has quite a temper. Be careful around him.
  5. Isabel threw a temper tantrum. She lay on the floor of the store and cried until her mother picked her up. (Temper tantrums are common among children but adults have them, too. A temper tantrum is an expression of anger and a loss of self control.)
  6. A woman going through the drive-thru at McDonalds had a temper tantrum because she was unable to get an order of chicken McNuggets.
  7. People who work at call centers occasionally have to deal with customers who throw temper tantrums over the phone.
  1. سرپرست ما بدخلقی دارد. از کوچکترین مشکلات عصبانی می شود.
  2. چه خلق و خوی!
  3. او باید یاد بگیرد که خلق و خوی خود را کنترل کند.
  4. رجی خلق و خوی بسیار خوبی دارد. مراقب اطرافش باش
  5. ایزابل عصبانی شد. کف مغازه دراز کشید و گریه کرد تا اینکه مادرش او را بلند کرد. (کج خلقی در میان کودکان رایج است، اما بزرگسالان نیز به آن مبتلا هستند. کج خلقی بیانگر خشم و از دست دادن کنترل خود است.)
  6. زنی که در مک‌دونالدز رانندگی می‌کرد، عصبانی شد، زیرا نتوانست سفارش مک‌ناگت مرغ را دریافت کند.
  7. افرادی که در مراکز تماس کار می کنند گهگاه مجبورند با مشتریانی که از طریق تلفن عصبانی می شوند سر و کار داشته باشند.

 

کلمه temperament نیز یک اسم است. وقتی در مورد رفتار کلی یک فرد صحبت می کنیم از این کلمه استفاده می کنیم. در این صورت می توان گفت که a person has a good temperament.

  1. Everyone feels that Bob has the right temperament to be a good doctor.
  2. Janice lacks the temperament that her job requires.
  3. Our dog has a good temperament. She behaves well. She’s quiet, and she doesn’t bite.
  1. همه احساس می کنند که باب خلق و خوی مناسبی برای پزشک خوبی دارد.
  2. جانیس فاقد خلق و خوی مورد نیاز شغلش است.
  3. سگ ما خلق و خوی خوبی دارد. رفتارش خوبه او ساکت است و گاز نمی گیرد.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.