بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Thin به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه thin “لاغر” متضاد fat “چاق” است. هنگام توصیف یک شخص، شبیه کلمه “skinny” است.
- Sheila is very thin.
- She has a thin waist.
- Her mother thinks she’s too thin and that she needs to put on more weight.
- It’s not healthy to be too thin.
- شیلا خیلی لاغر است.
- او کمر نازکی دارد.
- مادرش فکر می کند که او خیلی لاغر است و باید وزن بیشتری اضافه کند.
- خیلی لاغر بودن سالم نیست
این صفت برای بسیاری از اشیا و موقعیت ها استفاده می شود:
- The ice on the lake is too thin. If you walk out onto the ice, you might fall through.
- This soup is too thin. It needs flour or cornstarch to thicken it. (thicken = to make something thick)
- As you climb a mountain, the air begins to feel thin, as though you aren’t getting enough oxygen.
- Her essay is a little thin. She needs more evidence to support her thesis.
- The farmer needs to thin out his herd of cattle, so he’s going to sell some of his cows. (To thin out is to reduce the size of a group.)
- یخ روی دریاچه خیلی نازک است. اگر روی یخ بروید، ممکن است از آن بیفتید.
- این سوپ خیلی رقیق است. برای غلیظ شدن به آرد یا نشاسته ذرت نیاز دارد. (thicken = غلیظ کردن چیزی)
- همانطور که از یک کوه بالا می روید، هوا شروع به رقیق شدن می کند، گویی که اکسیژن کافی دریافت نمی کنید.
- مقاله او کمی نازک است. او برای حمایت از تز خود به شواهد بیشتری نیاز دارد.
- کشاورز باید گله گاو خود را لاغر کند، بنابراین میخواهد تعدادی از گاوهایش را بفروشد. (to thin out کاهش اندازه یک گروه است.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.