بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Tip به فارسی با مثالهای کاربردی
معانی مختلفی برای کلمه “tip” وجود دارد.
-
نکته: نصیحت. اطلاعات خوب
- Tom’s coach gave him a few tips on how he could improve in playing basketball.
- She can use a few tips in how to be a good waitress.
- I have a tip for you: In order to improve your English, practice reading in English for at least half an hour every day.
- مربی تام به او چند نکته در مورد اینکه چگونه می تواند در بازی بسکتبال پیشرفت کند به او داد.
- او می تواند از چند نکته برای اینکه چگونه یک پیشخدمت خوب باشد استفاده کند.
- یک نکته برای شما دارم: برای اینکه زبان انگلیسی خود را بهتر کنید، هر روز حداقل نیم ساعت مطالعه به زبان انگلیسی را تمرین کنید.
-
نکته: پول برای خدمات خوب.
- The waitress received a big tip because she provided excellent service to her customers.
- John made over $200 in tips yesterday for parking cars. He’s a valet.
- Some housekeepers make a little extra money in tips if their supervisors don’t get to it first.
- The customers tipped the housekeepers $20 before leaving the hotel. (This sentence uses “tip” as a verb.)
- The guitarist makes money from tips when he performs in the subway.
- پیشخدمت انعام بزرگی دریافت کرد زیرا خدمات عالی را به مشتریان خود ارائه کرد.
- جان دیروز بیش از 200 دلار انعام برای پارک خودروها به دست آورد. او یک خدمتکار است
- برخی از خانه دارها در صورتی که سرپرستان آنها ابتدا به آن نرسند، کمی پول اضافی به دست می آورند.
- مشتریان قبل از ترک هتل 20 دلار به متصدیان خانه انعام دادند. (این جمله از “نوک” به عنوان فعل استفاده می کند.)
- گیتاریست وقتی در مترو اجرا می کند از انعام درآمد کسب می کند.
-
نکته: پایان چیزی; نقطه یک شی
- He can touch the tip of his nose with his tongue.
- Glenda says the tips of her fingers hurt from all the work she did yesterday.
- Apples grow on the tip of a small branch on an apple tree.
- His name is on the tip of my tongue. (tip of one’s tongue = memory)
- او می تواند نوک بینی خود را با زبانش لمس کند.
- گلندا میگوید نوک انگشتانش از تمام کارهایی که دیروز انجام داد درد میکند.
- سیب ها روی نوک شاخه ای کوچک روی درخت سیب رشد می کنند.
- اسمش نوک زبانم است. (نوک زبان = حافظه)
-
نکته: سقوط کردن; برای اعمال مقدار کمی فشار
- The stack of chairs tipped over onto the floor because they were too high.
- The boat started to tip in the wind.
- The basketball player tipped the ball into the net.
- پشته صندلی ها به دلیل ارتفاع زیاد روی زمین واژگون شد.
- قایق در باد شروع به واژگون شدن کرد.
- بسکتبالیست توپ را به تور دروازه فرستاد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.