Meaning and usage of trace word
What is definition, meaning and usage of word trace

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Trace به فارسی با مثالهای کاربردی

trace “ردیابی” نشانه یا مدرکی است که نشان می دهد چیزی وجود دارد.

  1. Your fingerprints leave a trace whenever you touch something.
  2. Scientists are looking for traces of life on other planets.
  3. Traces of arsenic were found in the drinking water. (Even a small amount of arsenic is dangerous!)
  4. Anyone who surfs the internet leaves some sort of a trace.
  5. The man disappeared without a trace.
  6. There’s no trace of the woman who mysteriously vanished. (She left no evidence related to her disappearance.)
  1. هر زمان که چیزی را لمس می کنید اثر انگشت شما اثری از خود به جا می گذارد.
  2. دانشمندان به دنبال آثاری از حیات در سیارات دیگر هستند.
  3. آثار آرسنیک در آب آشامیدنی پیدا شد. (حتی مقدار کمی آرسنیک خطرناک است!)
  4. هرکسی که در اینترنت گشت و گذار می کند، نوعی ردپایی از خود بر جای می گذارد.
  5. مرد بدون هیچ اثری ناپدید شد.
  6. هیچ اثری از زنی که به طور مرموزی ناپدید شد وجود ندارد. (او هیچ مدرکی در رابطه با ناپدید شدنش باقی نگذاشت.)

 

کلمه trace نیز به عنوان فعل استفاده می شود:

ساده گذشته فعل ماضی
trace

ردیابی کردن

traced

ردیابی شد

traced

ردیابی شده است

  1. Kevin can trace his family history back to Germany and the Netherlands. (trace = go back to find the point of origin)
  2. The police were able to trace a phone call made from kidnappers who were soon apprehended.
  3. I tried to retrace my steps when I discovered that my cell phone was missing. (To retrace is to go back over an area that was previously traveled.)
  1. کوین می تواند سابقه خانوادگی خود را به آلمان و هلند ردیابی کند. (trace = بازگشت برای یافتن نقطه مبدا)
  2. پلیس توانست ردیابی تماس تلفنی آدم ربایان را که به زودی دستگیر شدند، پیدا کند.
  3. وقتی متوجه شدم تلفن همراهم گم شده است، سعی کردم قدم هایم را دوباره طی کنم. (پیگیری مجدد به معنای بازگشت به منطقه ای است که قبلاً سفر کرده اید.)

 

To trace something همچنین به این معنی است که شخص یک تکه کاغذ معمولی را روی یک تصویر قرار می دهد و سپس یک طرح کلی بر اساس آنچه در زیر است ترسیم می کند.

  1. Someone traced the head of a man.
  2. After the head was traced, the face was filled in.
  3. Detectives traced the body of a man who was killed in the street.
  4. Learning how to trace is helpful for people who are just learning how to draw.
  1. یک نفر سر یک مرد را دنبال کرد.
  2. پس از ردیابی سر، صورت پر شد.
  3. کارآگاهان جسد مردی را که در خیابان کشته شده بود ردیابی کردند.
  4. یادگیری نحوه ردیابی برای افرادی که به تازگی نقاشی کشیدن را یاد می گیرند مفید است.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b