بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Triumph به فارسی با مثالهای کاربردی
triumph یک برد بزرگ یا یک پیروزی است.
- President Obama celebrated his triumph over his opponent.
- Democratic victories across the United States represented a major triumph for the Democratic Party.
- Members of the soccer team enjoyed their triumph in the days following the match.
- A sense of triumph swept through the country when it learned of the military victory.
- پرزیدنت اوباما پیروزی خود بر حریف خود را جشن گرفت.
- پیروزی های دموکرات ها در سراسر ایالات متحده نشان دهنده یک پیروزی بزرگ برای حزب دموکرات بود.
- اعضای تیم فوتبال در روزهای بعد از بازی از پیروزی خود لذت بردند.
- وقتی از پیروزی نظامی مطلع شد، احساس پیروزی سراسر کشور را فرا گرفت.
شکل صفت این کلمه triumphant “پیروز” است.
- The winner of the contest was triumphant.
- A triumphant senator addressed her supporters.
- The city celebrated the triumphant success of its football team.
- برنده مسابقه پیروز شد.
- یک سناتور پیروز حامیان خود را خطاب قرار داد.
- این شهر موفقیت پیروزمندانه تیم فوتبال خود را جشن گرفت.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.