بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Triumph به فارسی با مثالهای کاربردی

triumph یک برد بزرگ یا یک پیروزی است.

  1. President Obama celebrated his triumph over his opponent.
  2. Democratic victories across the United States represented a major triumph for the Democratic Party.
  3. Members of the soccer team enjoyed their triumph in the days following the match.
  4. A sense of triumph swept through the country when it learned of the military victory.
  1. پرزیدنت اوباما پیروزی خود بر حریف خود را جشن گرفت.
  2. پیروزی های دموکرات ها در سراسر ایالات متحده نشان دهنده یک پیروزی بزرگ برای حزب دموکرات بود.
  3. اعضای تیم فوتبال در روزهای بعد از بازی از پیروزی خود لذت بردند.
  4. وقتی از پیروزی نظامی مطلع شد، احساس پیروزی سراسر کشور را فرا گرفت.

 

شکل صفت این کلمه triumphant “پیروز” است.

  1. The winner of the contest was triumphant.
  2. A triumphant senator addressed her supporters.
  3. The city celebrated the triumphant success of its football team.
  1. برنده مسابقه پیروز شد.
  2. یک سناتور پیروز حامیان خود را خطاب قرار داد.
  3. این شهر موفقیت پیروزمندانه تیم فوتبال خود را جشن گرفت.

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b