بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Value به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “value” به اهمیت چیزی اشاره دارد، یا زمانی که ارزش را توصیف می کنیم و در مورد پول صحبت می کنیم از آن استفاده می کنیم.
می توانید از این کلمه به عنوان فعل استفاده کنید:
| ساده | گذشته | فعل ماضی |
| value
ارزش گذاری کردن |
valued
ارزش گذاری کرد |
valued
ارزش گذاری کرده |
- Their house was valued at over $350,000.
- The tax assessor valued the house at that amount.
- Jeff values the many friendships he has made over the years.
- I value your opinion. Tell me what you think.
- We don’t value shoddy work at our company. You will have to do your best.
- It’s a shame that the people of that country don’t value their own art or literature.
- خانه آنها بیش از 350000 دلار ارزش داشت.
- کارشناس مالیات خانه را به این مقدار ارزش گذاری کرد.
- جف برای دوستی های زیادی که در این سال ها ایجاد کرده ارزش قائل است.
- برای نظر شما ارزش قائلم نظرت را بگو
- ما برای کار نامرغوب در شرکت خود ارزشی قائل نیستیم. شما باید تمام تلاش خود را بکنید.
- شرم آور است که مردم آن کشور برای هنر یا ادبیات خود ارزش قائل نیستند.
می توانید از این کلمه به عنوان اسم نیز استفاده کنید:
- The value of this necklace is almost $10,000.
- This car has almost no value. It’s too old and it needs a lot of repairs.
- Home values in this neighborhood are starting to go up.
- Jeff places a high value on his friendship with others.
- Kathy was a woman whose values were in doubt by everyone at the company. When they found out about her criminal past, she was fired.
- Torturing people goes against American values. (If something goes against your values, then you should never do it.)
- قیمت این گردنبند تقریبا 10000 دلار است.
- این خودرو تقریبا هیچ ارزشی ندارد. خیلی قدیمی است و نیاز به تعمیرات زیادی دارد.
- ارزش خانه در این محله در حال افزایش است.
- جف برای دوستی خود با دیگران ارزش زیادی قائل است.
- کتی زنی بود که ارزش هایش مورد تردید همه افراد شرکت بود. وقتی از گذشته جنایتکارانه او مطلع شدند، او را اخراج کردند.
- شکنجه مردم خلاف ارزش های آمریکاست. (اگر چیزی خلاف ارزشهای شما است، هرگز نباید آن را انجام دهید.)
شکل صفت “valuable” است.
- These diamonds are very valuable. They’re worth over a million dollars.
- Terry is a valuable employee. She knows everything about how the company works.
- Your advice is valuable and welcome.
- این الماس ها بسیار ارزشمند هستند. آنها بیش از یک میلیون دلار ارزش دارند.
- تری یک کارمند ارزشمند است. او همه چیز را در مورد نحوه کار شرکت می داند.
- توصیه شما ارزشمند و قابل قبول است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع میشوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.



