Meaning and usage of wave word
What is definition, meaning and usage of word wave

بیایید امروز یک کلمه جدید انگلیسی یاد بگیریم!

 

ترجمه کلمه Wave به فارسی با مثالهای کاربردی

می توانید از کلمه “wave” به عنوان اسم یا فعل استفاده کنید.

wave (اسم): هنگامی که یک حرکت بزرگ آب به سمت خط ساحلی فشار می آورد، با نزدیک شدن به خشکی بزرگتر می شود:

  1. Here comes a big wave!
  2. Many people are attracted to the sound of waves crashing against the shore.
  3. It’s very difficult to swim against the waves.
  1. اینجا یک موج بزرگ می آید!
  2. بسیاری از مردم جذب صدای امواجی هستند که به ساحل برخورد می کنند.
  3. شنا کردن در برابر امواج بسیار دشوار است.

 

wave (اسم): چیزی یا کسی حرکتی ایجاد می کند که منجر به حرکت های بزرگ و متراکم افراد یا اشیا می شود.

  1. The candidate is enjoying a sudden wave of popular support.
  2. A wave of customers entered the store in the late afternoon.
  3. Waves of baseball fans arrived at Wrigley Field on the el.
  4. The wind sends waves through a field of grain.
  1. این نامزد از موج ناگهانی حمایت مردمی برخوردار است.
  2. در اواخر بعد از ظهر موجی از مشتریان وارد فروشگاه شدند.
  3. موجی از طرفداران بیسبال به میدان Wrigley در el.
  4. باد امواج را از میان مزرعه غلات می فرستد.

 

wave (اسم یا فعل): شخصی از دست خود برای نشان دادن سلام یا جلب توجه استفاده می کند

ساده گذشته فعل ماضی
wave

دست تکان داددن

waved

دست تکان داد

waved

دست تکان داده

  1. They waved at us. (verb)
  2. They gave us a wave. (noun)
  3. We waved back at them. (verb)
  4. We gave them a wave. (noun)
  1. برایمان دست تکان دادند. (فعل)
  2. به ما موج زدند. (اسم)
  3. برایشان دست تکان دادیم. (فعل)
  4. ما به آنها موج زدیم. (اسم)

 

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

برای مشاهده لیست تمام کلماتی که با حرف A شروع می‌شوند، به صفحه کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A مراجعه کنید. برای مشاهده فرهنگ لغت انگلیسی های کافه، به صفحه کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.

 

fr-article-ad-3b